در طول دهه گذشته، هانا رنه شاو به یک مربی برجسته و مدافع بچه گربه ها در سطح ملی و جهانی تبدیل شده است. او به عنوان “بانو بچه گربه” شناخته می شود و 1.2 میلیون دنبال کننده اینستاگرام او برای مشاوره در مورد مواردی مانند اینکه اگر یک گربه ولگرد پیدا کردید چه کاری انجام دهید یا چگونه یک بچه گربه را وادار به غذا کردن کنید به او مراجعه می کنند.
اما آنها همچنین او را برای رگبار عکسهای باکیفیت از بچه گربهها دنبال میکنند که در حساب کاربری او نمایش داده میشود، برخی از آنها توسط اندرو جرد مارتیلا، که به “عکاس گربه” معروف است، گرفته شده است. عشق در عکسها قابل لمس است – هر چه باشد، این داستانی است از اینکه چگونه زن بچه گربه و عکاس گربه عاشق شدند.
در سال 2016، خانم شاو، که دارای مدرک لیسانس روانشناسی از دانشگاه جورج میسون است، به دنبال شریک زندگی نبود. او گفت: “من 28 ساله بودم و در آن لحظه از زندگی علاقه چندانی به برقراری رابطه متعهدانه نداشتم.”
او سازمان غیرانتفاعی خود را به نام «کلاب بچه گربه یتیم» راه انداخت و به طور حرفهای با سازمانهای نجات گربه کار میکرد و به آنها کمک میکرد تا برنامههایی برای آسیبپذیرترین گربهها ایجاد کنند: بچهگربههای نوزاد یتیم، که به «بچههای بطری» معروف هستند، زیرا بدون مادر، باید به آنها تکیه کنند. برای زنده ماندن با یک بطری تغذیه می شود.
شخصی که از طریق کارش با او آشنا شده بود به او پیشنهاد داد که عکاسی به نام @iamthecatphotographer را در اینستاگرام دنبال کند که بله، در عکاسی از گربه ها تخصص داشت. خانم شاو کنجکاو شده بود. “من فکر می کردم، عجیب به نظر می رسد – چگونه کسی می تواند یک عکاس حرفه ای گربه باشد؟” او این پیشنهاد را فراموش کرد تا اینکه به لطف دنیای متداخل آنها، عکاس گربه به هر حال در فید اینستاگرام خود ظاهر شد.
او به یاد می آورد: “در صفحه او عکسی از او در یک ژاکت زشت کریسمس با گربه اش در کلاه بابانوئل وجود داشت که مانند پرتره خانواده سیرز در دهه 1980 ژست گرفته بود.” “این باعث شد خیلی بخندم، و همچنین فکر می کردم، صبر کنید، این پسر واقعاً بامزه است.”
آقای مارتیلا، 37 ساله، در فیلادلفیا زندگی می کرد. خانم شاو 35 ساله در واشنگتن بود. او برای او پیامی فرستاد و از او پرسید که آیا حاضر است برای عکس گرفتن از برخی از بچه گربه هایش به واشنگتن بیاید. به او پیشنهاد اقامت در اتاق مهمانش را داد.
خانم شاو گفت: «در آن زمان میگفتم این فقط حرفهای است.
آقای مارتیلا افزود: «… اما من می دانستم آن چیست.
در 2 آوریل 2016، آنها در واشنگتن برای صرف شام در Busboys and Poets ملاقات کردند. خانم شاو در بهترین حالت ممکن بود اشتباهی پیش بیاید: او برای چیزهای دیگر وقت نداشت و قرار بود با شخص دیگری برای آخر هفته آینده قرار بگذارد. او گفت: “من فکر کردم، خوب، این مرد جالبی برای دانستن است.” “ما چند عکس می گیریم، شاید تصمیم بگیریم، سپس او به خانه می رود و من آخر هفته آینده به قرار ملاقات خواهم رفت.”
در عوض، آنها بر سر عشق آشکار خود به حیوانات و همچنین در مورد مسائلی که هیچ ربطی به بچه گربه ها نداشت، ارتباط برقرار کردند. خانم شاو تحت تأثیر آنچه او به عنوان «عمق جدی آقای مارتیلا» توصیف می کند، قرار گرفت.
او گفت: “این چیزی بود که من فوراً فهمیدم و اکنون هفت سال شواهد دارم.” او فردی خوداندیش است که برای رشد و تبدیل شدن به این فرد باثبات و درون نگر که یک شریک واقعا خوب است، کارهای زیادی انجام داده است.
آنها نتوانستند از صحبت کردن دست بردارند، بنابراین آقای مارتیلا آخر هفته ماند. او گفت که ای کاش برای آخر هفته آینده قراری نداشت، زیرا میخواست او را به رویدادی دعوت کند که فکر میکرد بهترین گزینه برای آن خواهد بود: اولین فیلم فرش قرمز برای فیلم کمدی جردن پیل. کیانو، در مورد بچه گربه ای که توسط گانگسترها ربوده شده است. برخی از گربههای زنده و قابل پذیرش با زنجیر طلایی روی فرش قرمز راه میرفتند و آقای مارتیلا برای فیلمبرداری صحنه استخدام شده بود.
خانم شاو با صدای بلند فکر کرد که آیا باید تاریخش را لغو کند تا بتواند در آن شرکت کند یا نه، و برای تصمیم گیری به زدن یک سکه رضایت داد. سکه گفته شد لغو می شود، و بنابراین برای دومین قرار خود، آنها با آقای پیل ملاقات کردند.
آقای مارتیلا تقریباً به طور تصادفی راه خود را برای عکاسی از گربه پیدا کرده بود. در سال 2011، در حالی که در حال تحصیل در رشته علوم اعصاب در دانشگاه تمپل بود، شروع به گرفتن عکس از گربه جدید خود و انتشار آنها در اینستاگرام کرد. با افزایش تعداد افرادی که عکس های او را دوست داشتند، او برای تکمیل درآمد خود به عکاسی از حیوانات خانگی دیگر نیز ادامه داد.
آقای مارتیلا گفت: “وقتی فارغ التحصیل شدم، گفتم، “باشه، یک سال تلاش می کنم این کار را انجام دهم، و اگر شکست خوردم، به مدرسه عالی خواهم رفت.” در عوض، در سال 2015، او اولین معامله کتاب خود را برای “خرید گربه های نیویورک” به دست آورد. او چند ماه قبل از انتشار کتاب هارپر دیزاین با خانم شاو آشنا شد.
این دو به سرعت در عشق خود به گربه ها هم افزایی پیدا کردند و شروع به الهام بخشیدن به کار یکدیگر کردند. خانم شاو گفت: “وقتی اندرو را ملاقات کردم، به این فکر می کردم که ای کاش می توانستم فقط روی نوشتن کتابی در مورد رفاه بچه گربه ها تمرکز کنم، و سپس اندرو کتابی منتشر کرد و دیدن یک جوان دیگر که واقعاً این کارها را انجام می داد بسیار جالب بود.” . “من به دنبال یافتن شغل دیگری بودم، اما اندرو کسی بود که به من گفت: “فقط سه ماه تلاش کن.”
او گفت که داشتن یک نفر آنقدر به او باور داشته باشد که بگوید “فقط تلاش کن” دیدگاه او را تغییر داد. من قبلاً این اشتیاق را به چیزی داشتم که برای آن شغلی وجود نداشت و این باعث شد که بروم و خودم آن را ایجاد کنم. آقای مارتیلا گفت که خانم شاو اشتیاق خود را به حیوانات نیز تجدید کرده است و شلوغی او به او انگیزه داده است تا اخلاق کاری خود را تقویت کند. آنها می گویند که آنها “آدم تبلیغاتی” یکدیگر هستند.
پس از 10 ماه قرار ملاقات طولانی، خانم شاو به آقای مارتیلا گفت که اگر میخواهد رابطه آنها ادامه یابد، باید به واشنگتن نقل مکان کند. آقای مارتیلا گفت: «بنابراین در روز ولنتاین ۲۰۱۷ یک U-Haul اجاره کردم و به آنجا نقل مکان کردم.
خانم شاو گفت: «هنگامی که اندرو با هم آشنا شدیم به من گفت که رویای او این است که یک پدر گربه در خانه باشد. و من فکر میکردم رویاهای زیادی در زندگی دارم، بنابراین فکر میکنم میتوانم آن را محقق کنم.»
پس از حدود یک سال و نیم زندگی مشترک، آنها متوجه شدند که هر دوی آنها از خانه کار می کنند، سه گربه خانگی بین آنها و اتاقی که به بچه گربه ها اختصاص داده شده است، فضای خود را بیشتر کرده اند. ما میگفتیم کجا زندگی میکنی وقتی میتوانی در هر جایی زندگی کنی؟» و در آگوست 2018، آنها دوباره در سن دیگو شروع کردند.
در سفری به تایلند در فوریه 2019، پس از کایاک سواری به جزیرهای خالی از سکنه، آقای مارتیلا از خانم شاو خواستگاری کرد. آقای مارتیلا گفت: «حتی از همان اولین ملاقات، میدانستم که با شخصی آشنا شدهام که همان الگوی من را دارد.
هر دو سبک زندگی بدون الکل، گیاهخواری و حیوانات دوستی دارند، بنابراین زمانی که زمان برنامه ریزی برای عروسی فرا رسید، این ارزش ها به فلسفه های راهنمای مراسم تبدیل شدند. آنها پناهگاه حیوانات دوست خود را به عنوان مکان انتخاب کردند، زیرا این مکان جایی است که حیوانات می توانند بهترین زندگی خود را در آن زندگی کنند. خانم شاو گفت: «فکر میکنم فضای قابل توجهی است، زیرا وقتی به کسی قول پناهگاه میدهی چقدر شگفتانگیز است – و آیا رابطهای نباید چنین باشد؟»
خانم شاو و آقای مارتیلا در 2 آوریل در پناهگاه حیوانات مزرعه ای در کامپو، کالیفرنیا ازدواج کردند. دوست و دامپزشک آنها، دکتر راشل والاک، که به این مناسبت توسط وزارتخانه های ازدواج آمریکا تعیین شده بود، و مری، نوازنده چنگ معروف بین المللی، مراسم ازدواج را بر عهده داشتند. لاتیمور نسخه ای از “جمعه من عاشقم” را در طول مراسم اجرا کرد.
پس از آن، 100 مهمان از یک بار ماکتل و یک وعده غذایی کاملا وگان از شکوفههای ترد کدو، تمپه آبپز، چیچارون چغندر و کاواتلی زعفرانی لذت بردند. سپس از مهمانان دعوت شد تا سبد سبزیجات خوراکی خود را از کدو سبز، گوجه فرنگی و کلم پیچ بردارند و به حیوانات مزرعه بدهند.
به عنوان یک سورپرایز خاص، خانم شاو سبدی از بچه گربه های کالیکو را به آقای مارتیلا هدیه داد – حیوانات خانگی جدید آنها. خانم شاو در حالی که بچه های کوچک را در آغوش می گرفت، خم شد تا او را در آغوش بگیرد. چشمان آقای مارتیلا در حالی که گفت: “این یک رویا است که به حقیقت پیوست.”
در این روز
چه زمانی 2 آوریل 2023
جایی کهپناهگاه حیوانات مزرعه، کامپو، کالیفرنیا.
یک حلقه دار غیر معمول حلقه توسط هوگو، خوکی که آقای مارتیلا و خانم شاو بهعنوان یک نوزاد لاغر از پشت جایگاه تاکو در لسآنجلس نجات دادند، از راهرو حمل شد. هوگو با یقه سفید با یک پاپیون مشکی شیک به نظر می رسید. برای انگیزه دادن به او در راهرو، پاپ کورن، خوراک مورد علاقه او، توسط دختر گل رها شد.
یک هندوانه پرتاب به جای پرتاب دسته گل، این زوج تصمیم گرفتند با هم هندوانه ای را روی حصار و داخل اتاقک خوک پرتاب کنند. خربزه با برخوردی روی زمین فرود آمد – صدای ماشه ای که خوک های شاد را به مسابقه می فرستد تا لقمه ای از میان وعده آبدار را بخورند. تنقلات به اندازه کافی برای رفت و آمد وجود داشت، زیرا این زوج یک مزرعه بدلی از سبزیجات و میوه برپا کرده بودند که میهمانان می توانستند به حیوانات نیز عرضه کنند.
کراشر عروسی پشمالو در سازماندهی چیدمان عروسی، این زوج ترتیبی دادند که بخشی از فضا – که در آن غذا و نوشیدنی انسان سرو میشد – برای حیوانات غیرقابل دسترس باشد. گوسفند بزرگی به نام جوی آن یادداشت را دریافت نکرد. او موفق شد مراسم عروسی را به هم بزند، از موانع دور بزند و در منطقه ممنوعه به شادی بپردازد. در حالی که عروس، داماد و مهمانان سعی می کردند گوسفندها را جمع کنند، آنها مغرور شدند: او یک گل آرایی را از روی یکی از میزها ربود و با افتخار بیرون آمد.