فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای که این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
عیشم مدام از لعل دلخواه است
کارم به کام است الحمدلله
ای بخت سرکش تنگش به بر کش
گه جام زر کش گه لعل دلخواه
ما را به رندی افسانه کردند
پیران جاهل شیخان گمراه
از دست زاهد شد توبه
و از فعل عابد استغفرالله
جانا چهم شرح فراقت
چشمی و صد نم جانی و صد آه
کافر مبیناد این غم که دیدهست
از قامت سرو از عارضت ماه
شوق لبت برد از یاد حافظ
درس شبانه ورد سحرگاه
شرح لغت: مبیناد: مبادا که ببیند، فعل دعایی نفی
تفسیر عرفانی:
از لعل یار خوشیام دایمی است. خدا را شکر که همه چیز مطابق آرزویم است! مقصود او از این شعر است که، وارستگان درگاه معشوق، پیوسته در اندوه فراق دوست به سر میبرند و از دوری او در تب و تابند پیوسته است. از این طالب وصالند تا بدین سان اندوهشان به شادی مبدل شود و در پیشگاه حضرت دوست کام دل برآرند.
تعبیر غزل:
انسانهایی که طعم عشق واقعی را چشیده اند، همه چیز را به خاطر عشق واقعی فدا میکنند و از بذلترین چیزی که نزدشان است، دریغ نمیورزند. خوش به حال تو اگر بتوانی عشقی را که اینک در دل پرورش داده، به سر منزل وصال برسانی.