وقتی سه هفته پیش در اینجا ملاقات کردیم، بسیاری از شما به درستی با بررسی دوایت گارنر از خاطرات جارد کوشنر در کاخ سفید، “شکستن تاریخ” در تایمز، غافلگیر شده بودید. اگرچه یک جمله از آن را به نمایش گذاشتم، اما می توانستم نیم دوجین را به نمایش بگذارم. این بررسی بیش از هر مقاله ای نامزد این ویژگی بود.
بنابراین به نظر درست است که امروز را با یک خط مورد علاقه شما از بررسی بعدی الیزابت اسپایرز از کار MAGA کوشنر در واشنگتن پست شروع کنیم. او این کتاب را «پرترهای از مردی که قطبنمای اخلاقیاش مغناطیسزدایی شده است» نامید. (با تشکر از بری برگن از لیسبون، پرتغال، و لوئیس دی توماسو از رادرفورد، نیوجرسی، در میان بسیاری دیگر، برای نامزدی این جایزه.)
همچنین در The Post، مایکل گرسون مسیحیت را در بهترین حالت با آنچه که حامیان انجیلی ترامپ نه تنها پذیرفتهاند، بلکه پذیرفتهاند، مقایسه کرد: «برای من دشوار است که بفهمم چرا بسیاری از مؤمنان جشن عروسی را رد کردهاند تا در زبالهدانهای سیاسی بچرخندند». (کارول مک، مینیاپولیس، و پگی سامر مایر، ریچموند، تگزاس و دیگران)
و دن زک تعجب کرد که چرا در هنگام بحران آب، ما به یک اسفنج خاص چسبیده ایم. او نوشت: «چمنها: سوخته، بلوند و مرده، در سرخکن هوای اوت. چمنها: سبز زمردی – نه، سبز بیگانه – و با هوشیاری دیوانهوار و سیستم پیچیدهای از لولهها و معجونها، ارگانیک و غیره، برخلاف اکولوژی، به همین شکل ادامه دادند. و برای چه؟ در این هرج و مرج، بر چیزی تسلط داشته باشیم؟» (جودی موریس، لنزدیل، پا.)
در گاردین، اندرو راونزلی یک شروع ماهرانه برای شکایت اخیر درباره مشکلات سیاسی بریتانیا ایجاد کرد: «من با عبارت «دولت زامبی» مشکلی دارم. در مورد مردگان متحرک آنچه را که دوست دارید بگویید، آنها گهگاه دندان خود را به چیزها می اندازند.» (ماریان ولنتاین، ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی)
در The Tampa Bay Times، جان رومانو در مورد غلبه گذراندن برای تیم Tampa Bay Buccaneers، به رهبری تام بریدی، کوارتربک خارقالعاده، منعکس میکند: «وقتی اریک کلاپتون را در گروه خود دارید، تعداد زیادی تکنوازی درام را برنامهریزی نمیکنید. ” (تام آکینز، ترینیتی، فلوریدا.)
در مورد فراوانی جملات برجسته از سوی همکارانم در این سازمان خبری خوب، جیسون هوروویتز در مورد قتل شیر دریایی ماده فریا توسط مقامات نروژی آمده است: “روز جمعه، آنها تصمیم گرفتند که دیگر با ماهی ها شنا نکند.” (آن ملانسون، منهتن، و جف هیدای، وین، ویرجینیا، در میان دیگران)