Ozempic و Wegovy قبلاً چشم انداز چاقی را در آمریکا تغییر داده اند – پیشرفتی که از نظر مزایای آرایشی و خطرات اخلاقی پزشکی آنقدر توصیف و بحث شده است که به راحتی می توان فراموش کرد که چاقی یکی از بزرگترین عوامل خطر برای مرگ قابل پیشگیری است. در ایالات متحده. جایگزینهای نسل بعدی ممکن است حتی مؤثرتر باشند، و نشانههایی از پیامدهای غیرقابل برچسب بزرگ وجود دارد: حداقل به طور حکایتی، در برخی از بیماران به نظر میرسد که داروها رفتارهای اجباری را در طیف وسیعی از اعتیادهایی که درمان آنها سخت است مهار میکند.
و اگرچه اولین فردی که ژن درمانی کریسپر را در ایالات متحده دریافت کرد، تنها چهار سال پیش برای بیماری سلول داسی شکل دریافت کرد، اما از آن زمان تاکنون برای آزمایش کوری مادرزادی، بیماری قلبی، دیابت، سرطان و HIV ارائه شده است. تنها دو درخواست برای چنین درمان هایی به FDA ارسال شده است، اما همه گفته می شود، حدود 400 میلیون نفر در سراسر جهان به یک یا چند بیماری ناشی از جهش های تک ژنی مبتلا هستند که از نظر تئوری رفع آن برای کریسپر ساده است. و هنگامی که دودنا به خود اجازه می دهد تا برنامه های یک یا دو دهه آینده را تصور کند، احتمالات تقریباً مست کننده به نظر می رسند: برای مثال ارائه محافظت تک ژنی در برابر کلسترول بالا و در نتیجه بیماری عروق کرونر، یا در تئوری، وارد کردن نوعی پیشگیری ژنتیکی در برابر آلزایمر یا زوال عقل
آیا واقعاً می توانیم آن را انجام دهیم؟
در ماه ژانویه، مقالهای که در Nature در مورد آن بسیار صحبت شده بود، نشان داد که میزان پیشرفتهای علمی مخرب بهطور پیوسته در طول زمان کاهش مییابد – که تا حدی در نتیجه فشارهای آکادمیک ناکارآمد، محققان نسبت به گذشته تخصصهای محدودتری دارند. و اغلب حواشی علم به خوبی درک شده را سرهم بندی می کند.
اما وقتی صحبت از ورود واکسنها و درمانهای جدید به میان میآید، به نظر میرسد داستان مخالف بیشتر صادق است: شاخههای کامل تحقیقات، که طی دههها کشت شدهاند، و سرانجام میوههای واقعی به بار میآورند. آیا این بدان معناست که ما در حال حرکت به سمت منحنی تصاعدی به سمت افزایش حیات رادیکال و حذف کامل سرطان هستیم؟ نه. پیشرفتها جزئیتر و پراکندهتر از آن هستند، و در واقع کسانی هستند که معتقدند پیشرفت باید با سرعت بیشتری ادامه یابد.
در بحبوحه همهگیری، تعدادی درخواست برای تسریع بیشتر صادر شده است، برخی بر نیاز به کاهش هزینههای تولید دارو تأکید میکنند، که از دهه 1970 هر دهه دو برابر شده است، شاید با طراحی مجدد آزمایشهای بالینی یا استفاده از آنچه انسان نامیده میشود. آزمایشها را به چالش بکشید یا با سادهسازی فرآیند تأیید دارو. گراهام، که اکنون مشاور ارشد عدالت جهانی در دانشکده پزشکی مورهاوس است، بر پرسشهای مربوط به توزیع و دسترسی جهانی تأکید میکند: آیا فناوریهای جدید واقعاً به جایی که بیشتر مورد نیاز است میرسند؟ او میگوید: «زیستشناسی و علمی که ما به آن نیاز داریم در حال حاضر وجود دارد. اکنون سوالی که برای من پیش می آید این است: آیا واقعاً می توانیم این کار را انجام دهیم؟